یک مشت دلار؛ پاداش یک مشت به امنیت سرزمین مادری
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۶۹۳۱۰
نوبل صلح، سیاسیترین جایزه نوبل بار دیگر به نام حقوق بشر به یک فعال مخالف حکومت در کشوری مورد مخاصمه آمریکا رسید.
به گزارش مشرق، کمیته انتخاب جایزه نوبل صلح روز ۶ اکتبر، ۱۴ مهر در مقر این کمیته در اسلو پایتخت نروژ نام نرگس محمدی را به عنوان برنده نوبل صلح ۲۰۲۳ اعلام کرد و روز گذشته این جایزه به ارزش حدود یک میلیون دلار در مراسمی با حضور مخالفان جمهوری اسلامی ایران، به فرزندان وی داده شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گرچه اعلام نام این زندانی امنیتی به عنوان برنده جایزه صلح نوبل دور از انتظار نبود اما اعلام دومین زن ایرانی به عنوان برنده نوبل صلح، افکار را به این سوی هدایت میکند که داستان پس پرده انتخاب زنان ایرانی با سابقه فعالیتهای ضدامنیتی و همراهی آنها با آشوبهای داخلی به عنوان برنده نوبل صلح چیست؟
گفتنی است پیش از این و در سال ۲۰۰۳ هم، کمیته جایزه نوبل صلح در اقدامی بحث برانگیز و جنجالی، شیرین عبادی وکیل ایرانی مخالف حاکمیت را برنده این جایزه اعلام کرد.
این روند در کمیته نوبل صلح نشان میدهد این جایزه، نه تنها جایزهای برای قدردانی از افراد فعال در زمینه حقوق بشر نیست بلکه جایزهای کاملاً سیاسی و برای فشار بر کشورهای است که استقلال خود را در همه زمینهها حفظ کرده اند.
گفتن اینکه این جایزه یک جایزه سیاسی است حرف گذافی نیست. چرا که بررسیها نشان از طرح و برنامهای هدفمند در پس اعلام اسامی این افراد دارد و هرگز منتقد و معترض دارای نگاه اپوزیسیون نسبت به نظامهای آمریکایی یا اروپا را پیدا نمیکنید که همانند معارضان شرقی، نامزد جایزه صلح نوبل شده باشند! لذا بیشتر برندگان از بین زندانیان امنیتی در کشورهای بلوک شرق و از جمله ایران هستند که نظام حاکم در آنها با هژمونی غرب در چالش است.
ماهیت سیاسی جایزه
آمریکا با ۴۱۲ بار بالاترین سهم را به لحاظ تعداد در کسب این جایزه داشته و پس از آن بریتانیا با ۱۳۸ و آلمان با ۱۱۵ بار به ترتیب دوم و سوم هستند. فرانسه و سوئد رتبههای چهارم و پنجم را دارند اما پس از آن شوروی و روسیه رتبه ششم را دارد.
در بین برندگان جایزه سه رئیس جمهور ایالات متحده حضور دارند.
وودرو ویلسون رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در بین سالهای ۱۹۱۳-۱۹۲۱ برای نقش خود در تأسیس جامعه ملل برنده این جایزه شد. جامعه ملل پس از جنگ جهانی اول تأسیس شد و وظیفه آن تقسیم جهان به دو قطب شرق و غرب و استثمار کشورهای اقماری بود.
جیمی کارتر (۱۹۸۱-۱۹۷۷) دیگر رئیس جمهور برنده است که به خاطر واسطه گری برای صلح ننگین کمپ دیوید و خیانت به آرمان فلسطینیان به این جایزه رسید.
از دیگر رؤسای جمهور آمریکا که جایزه نوبل صلح را دریافت کرد و موجب تعجب بسیاری در جهان شد باراک اوباما بود. او بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷ رئیس جمهور و او بود که فرمان مشارکت کشورش در تهاجم علیه لیبی را صادر و کشتار هزاران لیبیایی را رقم زد.
جرج مارشال وزیر سابق خارجه و دفاع سابق آمریکا و بنیانگذار طرح مارشال و هنری کیسینجر، وزیر خارجه اسبق، ال گور معاون رئیس جمهور سابق از دیگر آمریکاییهایی هستند که به این جایزه دست یافته اند.
این دو نفر کسانی بوده اند که در زمان آنها هم آمریکا دست به جنایاتی بی شمار زد.
انور سادات رئیس جمهور پیشین مصر بخاطر توافق صلح با اسرائیل برنده جایزه صلح نوبل شد! پیمان کمپ دیوید که نه یک صلح، بلکه یک "سازش" خفت بار بود که مصر پس از شکست ارتشش در برابر اسرائیل به آن تن داد و همگان از آن به خیانتی بزرگ به آرمان فلسطین یاد میکنند.
قرارداد کمپ دیوید به قدری ننگین و ضد فلسطین مظلوم بود که انور سادات (رئیس جمهور مصر) و مناخیم بگین (نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس) و جیمی کارتر (رئیس جمهور آمریکا) هر سه به خاطر مشارکت در این قرار داد برنده جایزه نوبل به اصطلاح صلح شدند.
آنگ سان سو چی فعال حقوق بشر میانماری هم که همگان سکوت او در برابر کشتار مسلمانان روهینگیا را شاهد بودند برنده این جایزه شد. در ۱۴ اکتبر ۱۹۹۱ کمیته جایزه نوبل او را به عنوان برنده جایزه به جهانیان معرفی کرد.
اعلام نام خانم آنگ سان سو چی به عنوان برنده این جایزه به قدری سیاسی بود که بهت همگان را برانگیخت. زمانی که او در برابر کشتار بی رحمانه مسلمانان روهینگیا سکوت کرد بسیار در سراسر جهان خواهان باز پسگیری جایزه او از سوی کمیته نوبل صلح شدند.
فشارها برای بازپس گیری افتخارات خانم سو چی به جایی رسید که سازمان عفو بینالملل جایزه اعطایی خود را به او که در آن زمان عملاً رهبری میانمار را برعهده داشت، پس گرفت.
جایزه برای بزرگترین کلاهبرداران قرن
دو تن از خونریزترین نخست وزیران اسرائیل تاکنون موفق به دریافت این جایزه شده اند.
اسحاق رابین و شیمون پرز دو نخست وزیری هستند که به خاطر بزرگترین کلاهبرداری قرن یعنی صلح با اعراب به این جایزه دست یافته اند.
الی ویزل (اسرائیلی- آمریکایی) به عنوان بازمانده هولوکاست که روبرت فوریسون مورخ برجسته فرانسوی به او لقب «دروغگوی بزرگ» را داد هم از برندگان این جایزه است.
الی ویزل مدعی بود که در اردوگاههای کار اجباری نازیها بوده و توسط ارتش نازی شکنجه شده اما مورخان تجدید نظر طلب با تحقیقات تاریخی و بررسی سندها دروغگو بودن او را اثبات کردند.
ذوق زدگی صهیونیستها
میزان و درجه سیاسی بودن این جایزه را باید از سرعت واکنش دشمنان ایران به آن هم سنجید. شاید به جرأت بتوان گفت که گیلا گاملیل وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی از اولین کسانی بود که به این جایزه واکنش نشان داد و از آن ابراز خرسندی کرد.
او، که اخیراً در دیدار با رسانههای فارسی زبان دشمن، حمایت علنی تل آویو را از آنها اعلام کرده بود، در صفحه خود در پلتفرم «ایکس» مینویسد: امروز از شنیدن برنده شدن جایزه صلح نوبل نرگس محمدی خرسند شدم. نرگس سمبل نبرد بی وقفه مردم ایران بر علیه رژیم خونخوار که دشمن کشور اسرائیل، مردم خودش و همه جهان نیز است، میباشد. با هم پیروزیم، زن، زندگی، آزادی.
ذوق زدگی رسانههای صهونیستی هم شاهدی دیگر بر این ادعاست. رسانههای این رژیم با انتشار گسترده این خبر به آن واکنش نشان دادند.
تایمز اسرائیل، رادیو رژیم صهیونیستی، و روزنامه هاآرتض از رسانههایی بودند که با انتشار این خبر به آن واکنش نشان داده و از این اقدام کمیته نوبل صلح ابراز خرسندی کردند.
چرا بی اعتبار؟
در حالی که جایزه نوبل صلح برای سایر رشتههای علمی - که به ندرت به شخصیتهای غیر غربی تعلق میگیرد - ممکن است از اعتبار برخوردار باشد، جایزه صلح نوبل یک جایزه بسیار سیاسی است که سابقه استفاده برای پیشبرد برنامههای سیاسی غرب علیه دولتهای مخالف هژمونی غرب را داردبه همین دلیل بسیاری از جوایز صلح نوبل جنجالهای بزرگی را برانگیخته است.
همچنین روند انتخاب برندگان جایزه از سوی منتقدان به خاطر مبهم و غیر شفاف بودن آن با انتقاد رو به رو بوده است. به همین دلیل است که بنیاد نوبل افشای اطلاعات در مورد نامزدها و روند مشورت را تا ۵۰ سال آینده پس از برنده شدن ممنوع میکند.
روند انتخاب هر از چندگاهی با اتهامات جنسیت گرایی، نژادپرستی و اروپایی محور بودن کمیته جایزه رو به رو بوده است.
علاوه بر این، جایزه به دلیل درک نابالغ و نارس از صلح یا بخاطر سیاسی بودن مورد انتقاد قرار گرفته است. به عنوان مثال، برخی از برندگان جایزه صلح نوبل بعداً به دلیل ارتکاب اعمالی که حقوق بشر را نقض میکنند مورد انتقاد قرار گرفتند.
جایزه نوبل همچنین با شواهدی مبنی بر ارتباط نزدیک با کمپینهای سیاسی تحت رهبری سیا علیه دولتهای خارجی مرد انتقاد قرار گرفته است. به گزارش گاردین، اسناد ایالات متحده نزدیک به یک دهه پیش فاش کرد که سیا در تلاش برای ایجاد ناآرامی در میان شهروندان شوروی، نسخههایی از نسخه روسی رمان دکتر ژیواگو نوشته بوریس پاسترناک را، که برنده جایزه نوبل هم شده بود، در زمان جنگ سرد چاپ کرده بود.
در مقابل، کمیته نوبل از اعطای جایزه صلح نوبل به افرادی که ممکن است مستحق آن باشند خودداری کرده است. منتقدان به پرونده مهاتما گاندی، رهبر افسانهای جنبش استقلال هند اشاره کرده اند. گیر لوندستاد، Geir Lundestad مدیر سابق مؤسسه نوبل، در سال ۲۰۰۶ اعتراف کرد که این بزرگترین حذف در تاریخ جایزه بود.
به گفته لوندستاد، گاندی پنج بار در فهرست نهایی قرار گرفت (دوبار قبل از جنگ جهانی دوم، سپس در سالهای ۱۹۴۶، ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸)، اما دیدگاه اروپاییمحور کمیته و شکست آن در حمایت از مبارزات آزادیبخش ملی در مستعمرات، مانع از دریافت این جایزه شد.
چین نیز در روز سه شنبه ۱۶ آذر ۱۳۸۹، پیش از مراسم بزرگداشت لیو شیائوبو، برنده صلح سال ۲۰۱۰، کمیته نوبل را تحقیر کرد و اعضای آن را "دلقک" خواند و گفت که اکثر جهان از پکن حمایت میکنند.
جیانگ یو، سخنگوی وزارت امور خارجه به خبرنگاران گفت: «کسانی که در کمیته نوبل هستند، اقدام به راه انداختن هیاهوی علیه چین میکنند. ما با کسی در امور قضائی چین مداخله کند مخالفیم و به خاطر دخالت چند دلقک تغییر رویه نخواهیم داد."
نمایشی به نام صلح نوبل به قدری امروز مضحک شده که در سال ۲۰۱۹، هجده نماینده جمهوریخواه کنگره آمریکا در نامهای به کمیته نوبل صلح از آن کمیته خواستند تا دونالد ترامپ رئیس جمهور وقت آمریکا را نامزد دریافت جایزه بکند!
در بهمن ماه سال گذشته منابع رسانهای خبری هم به نقل از معاون وزیر امور خارجه آمریکا نوشتند که اگر نخستوزیر اسرائیل، رئیس جمهوری روسیه را به خروج نیروهای خود از اوکراین متقاعد کند، جایزه صلح نوبل به او داده خواهد شد.
این وعده توسط رسانههای مذکور به نقل از ویکتوریا نولاند، معاون وزیر امور خارجه آمریکا در امور سیاست خارجی در جریان گفتوگو با مؤسسه کارنگی بازتاب داده شده است.
موضع تهران
شاید رسمیترین واکنش را به اعطای جایزه نوبل صلح به یک زندانی امنیتی از سوی وزیر خارجه صورت گرفت.
دکتر حسین امیرعبداللهیان بدون نامبردن از این زندانی در صفحه خود در پلتفرم ایکس نوشت: لایقترین نماد صلح جهانی، سردار فداکاری بود که دو دهه با تروریسم و خشنترین جنایتکاران مبارزه کرد و امنیت منطقه و جهان را تضمین کرد.
وی حضور دهها میلیونی مردم در تشییع شهید حاج قاسم سلیمانی در ایران و عراق و همدلی جهانیان را باشکوهترین و ماندگارترین اعطای جایزه صلح در تاریخ نامید.
سخنگوی وزارت امور خارجه هم اعطای جایزه به یک زندانی امنیتی را اقدامی سیاسی توصیف کرده و میگوید: جمهوری اسلامی ایران، به عنوان یکی از بنیانگذاران سازمان ملل متحد همواره بر تحقق عینی صلح در سطوح منطقهای و جهانی تاکید داشته و همواره بر تقویت فرهنگ صلح اهتمام داشته است؛ اما هیچ گاه نمیخواهد از صلح و تحقق آن سو استفاده شود.
ناصر کنعانی در این ارتباط افزود: حال شاهد آن هستیم که کمیته صلح نوبل، اقدام به اعطای جایزه صلح به شخصی کرده که به دلیل نقض مکرر قوانین و ارتکاب اعمال مجرمانه محکوم شده است. ما این اقدام را حرکتی مغرضانه و سیاسی کاری دانسته و محکوم میکنیم.
وی افزود: اقدام کمیته صلح نوبل، تحرکی سیاسی در راستای سیاست مداخله جویانه و ضد ایرانی برخی دولتهای اروپایی از جمله دولت مقر کمیته نوبل بوده که نشاندهنده انحراف مأیوس کننده آن از اهداف اولیه آن و بهره برداری ابزاری از کمیته صلح است.
وی خاطر نشان کرد: اقدام اخیر کمیته صلح نوبل حلقهای دیگر از زنجیره فشار محافل غربی علیه ایران است که نتیجهای جز جزم شدن عزم ملت ایران در پیگیری سیاست مستقلانه خود ندارد و البته این رویکرد نامتعارف و گزینشی هرگز از اذهان آزاداندیشان پاک نخواهد شد.
کنعانی در پایان با تاکید بر آرمان جمهوری اسلامی ایران برای استقرار صلح و عدالت در سراسر جهان در پرتو همکاری مؤثر و دوستانه میان ملتها و همزیستی مسالمت آمیز، به کمیته صلح نوبل توصیه کرد: بجای ایفای نقش ابزاری در اعمال سیاستهای مزورانه برخی کشورهای غربی، جایزه صلح نوبل را به اشخاص یا تشکلهایی اعطا کند که صادقانه به دنبال ترویج فرهنگ صلح و عدالت در جهان و میان ملتها هستند.
و جمله آخر
به باور صاحب این قلم اگر در جهانی زندگی میکردیم که اندکی در آن قانون وجود داشت بسیاری از این برندگان سیاسی باید به عنوان جنایتکار جنگی محاکمه میشدند اما همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند «در دنیای بی رحمی زندگی میکنیم.» ما در جهانی به سر می بریم که جنایتکاران به عنوان قهرمانان نجات بشریت تقدیر میشود.
این جایزه سیاسی، که بیشتر به یک حمایت مالی از اقدامات غیرقانونی برخی برندگان آن تبدیل شده، از این جهت نزد ملت ایران اعتباری ندارد که به یک مجرم به ظاهر مدافع حقوق بشر که مورد حمایت سرکرده فرقه تروریستی منافقین و رژیم صهیونیستی نیز قرار گرفته، اعطا شده است.
منبع: مهرمنبع: مشرق
کلیدواژه: تحلیل روز طوفان الاقصی قیمت نرگس محمدی جایزه نوبل نروژ کمیته صلح نوبل تروریسم شیرین عبادی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت برنده این جایزه کمیته نوبل صلح کمیته صلح نوبل جایزه نوبل صلح جایزه صلح نوبل عنوان برنده جایزه شد برنده جایزه اعطای جایزه رئیس جمهور حقوق بشر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۶۹۳۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ایران دارای سلاح هسته ای برای منطقه و جهان امنیتزا است؟
علیرضا سلطانی؛ اعتماد
در روزهای اخیر به دنبال تشدید چالشهای سیاسی و امنیتی میان ایران و اسراییل (حمله اسراییل به كنسولگری ایران در سوریه و متعاقب آن حمله موشكی و پهپادی ایران به اسراییل)، بار دیگر زمزمهها پیرامون دستیابی ایران به سلاح هستهای (زمان یا ضرورت آن) در محافل سیاسی و رسانهای داخلی و خارجی افزایش یافته است.
تامل در اظهارنظرها و دیدگاههای مطرح شده نشان میدهد كه مخالفتها و مقاومتها در برابر ضرورت دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته در داخل و خارج ایران كمتر و كمرنگتر شده است.
بسیاری از افرادی كه تا پیش از این به لحاظ مسائل امنیتی و نظامی، دستیابی ایران به سلاح هستهای را برای صلح و امنیت منطقهای و جهانی خطرناك تلقی میكردند با اولین درگیری مستقیم ایران و اسراییل بر مبنای سلاحهای متعارف (موشك و پهپاد) و تسهیل شرایط برای مواجهه بزرگتر و مخربتر برای منطقه، به این درك و صرافت افتادهاند كه یكی از مهمترین عوامل جلوگیری از درگیر شدن ایران و اسراییل، ایجاد توازن قدرت میان این دو كشور در سطح منطقهای است.
این توازن با توجه به بهرهمندی یكی از طرفین یعنی اسراییل به سلاح هستهای، تنها بر محور سلاح هستهای شكل میگیرد و از این منظر ضروری است ایران مانند اسراییل هر چه سریعتر و فوریتر به سلاح هستهای دست یابد تا منطقه شاهد ثبات و امنیت پایدار باشد.
این دیدگاه شاید از منظر نظریه توازن قدرت و نظریههای امنیتی نسل سوم و چهارم، چندان بیراه نباشد. به هر حال با توجه به شكسته شدن تابوی درگیری نظامی ایران و اسراییل در پی تحولات و تحركات نظامی اخیر دو طرف نسبت به یكدیگر، امكان درگیری نظامی گسترده با گستره منطقهای و حتی بینالمللی بسیار افزایش یافته است.
این شرایط خطرناك چه بسا بسیاری از تحلیلگران و حتی سیاستمداران جز طرفداران اسراییل را نسبت به ضرورت دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای مجاب كرده است .
با لحاظ شرایط اخیر منطقهای میتوان انتظار داشت روند تحولات سیاسی منطقهای و بینالمللی در قبال پرونده هستهای ایران دچار تغییرات جدی شود .
غرب به رهبری ایالات متحده امریكا در طول 20 سال گذشته نتوانسته روند توسعه تدریجی توانمندی هستهای ایران را با استفاده از روشهای غیرنظامی مانند تحریمهای اقتصادی متوقف سازد. فناوری و توانمندی هستهای ایران با وجود هزینههای سنگین اقتصادی و توسعهای آن به مرحلهای از ثبات علمی و فنی رسیده است به گونهای كه میتوان این توانمندی را بومی شده تلقی كرد.
از طرف دیگر با وجود نگرانی شدید غرب نسبت به روند رو به رشد توانمندی هستهای ایران و امكان دستیابی این كشور به سلاح هستهای و در عین حال متعهد شدن نسبت به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، در حال حاضر امكان یا توانی برای عمل به این تعهد نداشته و ندارد.
تنها امید و ابزار برای این مهم، فشارهای اقتصادی بوده است كه با وجود ضربات سهمگین این تحریمها بر اقتصاد ایران و معیشت شهروندان و رویارویی نظام سیاسی این كشور با برخی چالشها، نتوانسته بر اراده حاكمیت ایران بر ادامه این راه تاثیری بگذارد.
بنابراین اقدام نظامی بهرغم اشارههای مستقیم و غیرمستقیم امریكا و غرب برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، به دلیل عدم آمادگی لازم این كشورها از یك سو و احساس خطر نسبت به پیامدهای شدید اقدام نظامی و گسترش آن به سطوح منطقهای و بینالمللی برای یك دوره میانمدت دور از انتظار است.
در این شرایط اگر ایران به آستانه دستیابی به فناوری تولید سلاح هستهای رسیده باشد و این مهم برای امریكا و متحدین غربی آن مسجل باشد، تنها واكنش آنها میتواند پذیرش واقعیت موجود و به رسمیت شناختن عضویت ایران در باشگاه دارندگان فناوری و توانمندی تولید سلاح هستهای باشد . شرایطی كه دور از دسترس نیست.
این وضعیت برای كشورهای منطقه جز اسراییل به شكل دیگری قابل تحلیل است .
ایران هستهای بهطور عام و ایران دارای سلاح هستهای بهطور خاص همواره دغدغه و نگرانی بزرگی برای كشورهای منطقه به خصوص كشورهای حوزه خلیجفارس بوده و در این راستا كشورهای مزبور به ویژه در دو دهه گذشته تمام تلاش خود را هماهنگ با غرب برای جلوگیری از رشد قدرت هستهای ایران به كار گرفتهاند، اما نگرانی از درگیری ایران و اسراییل در جنگی متعارف كه ظرفیت منطقهای شدن بسیار بالایی دارد، میتواند ذهنیت این كشورها به رهبری عربستان سعودی را به سمت ضرورت ایجاد توازن قدرت منطقهای از نوع هستهای میان ایران و اسراییل تغییر دهد .
از سوی دیگر رهبران قدرتطلب در كشورهایی مانند عربستان، تركیه و مصر بالطبع دنبال بهانهای برای مسلح شدن به سلاح هستهای برای تضمین قدرت و بقای خود هستند.
در این میان شاید عربستان و شخص بن سلمان كه پرچم مخالفت با ایران هستهای را سالهاست برافراشته و روحیه ماجراجویی بالایی برای ورود به عرصههای جدید قدرت دارد، با بهرهگیری از بهانه ایران دارای سلاح هستهای و با استفاده از دلارهای نفتی و حمایتهای غرب و امریكا، گام در مسیر هستهای شدن و دراختیار داشتن سلاح هستهای گذاشته و با هزینهای پایین و زمانی كوتاه به نسبت ایران، به این مهم دست خواهد یافت .
مسالهای كه بارها رهبران عربستان سعودی در سالهای اخیر به آن اشاره كرده و چه بسا برای تحقق آن به لحاظ مشاهده پیشرفت هستهای ایران، گامهای عملی به صورت مخفیانه برداشتهاند. بنابراین میتوان گفت به لحاظ منطقهای هم تابوی دستیابی ایران به سلاح هستهای به نسبت گذشته تا حدود زیادی شكسته شده و این كشورها علاوه بر آمادگی برای پذیرش این واقعیت در آینده نزدیك و پی بردن به دستاوردهای سیاسی و امنیتی منطقهای آن (توازن قدرت منطقهای) درصدد كنار آمدن با آن و مهمتر بهرهگیری هوشمندانه از آن در جهت منافع سیاسی و نظامی خود برخواهند آمد .
این دیدگاه كه خاورمیانه به دلیل عقبماندگیهای سیاسی و اجتماعی و همچنین فعال بودن كانونهای رادیكالیسم و بنیادگرایی از نوع دولتی و فرقهای و بالا بدون شدت تنشهای ایدئولوژیك درون منطقهای و فرامنطقهای، فاقد ظرفیتهای فكری، سیاسی و امنیتی برای در اختیار داشتن فناوریهای مربوطه و خصوصا سلاح هستهای بوده و نباید وارد رقابت هستهای از نوع نظامی شود نیز قابل مناقشه است.
بر اساس این دیدگاه، خاورمیانه هستهای، موجبات ناامنی و نابودی جهانی را فراهم میسازد. تجربه تاریخی ثابت كرده از زمان دستیابی قدرتهای بزرگ به سلاح هستهای، رویارویی نظامی مستقیم میان این كشورها از بین رفته و این كشورها خصوصا امریكا و شوروی در دوران جنگ سرد با استفاده از دیپلماسی سعی در عدم مواجهه نظامی داشتند .
این مهم در مورد جنوب آسیا و دستیابی هند و پاكستان به فناوری تولید سلاحهای هستهای در دهه 1990 مصداق دارد. از زمان دستیابی این دو كشور به سلاح هستهای، مناقشات دو كشور بسیار محدود شده و جنوب آسیا امنیت بیشتر را تجربه میكند.
در اختیار داشتن فناوری سلاح هستهای، منطق، قاعده بازی و سازوكارهای مدیریتی و امنیتی خاص خود را دارد.
از زمان دستیابی بشر به سلاح هستهای، جهان امنتر نسبت به گذشته بوده است، چراكه دولتها به این صرافت و عقلانیت رسیدهاند كه با وجود در اختیار داشتن سلاح هستهای، اما امكان استفاده از آن برای تامین امنیت، نزدیك به صفر است، چراكه سلاح هستهای صرفا برای داشتن و نه برای استفاده است.
این شرایط در مورد خاورمیانه نیز مصداق دارد. سلاح هستهای، تندروترین و رادیكالترین دولتها را نیز رام میكند. برخلاف تصور رایج، بهرهمندی قدرتهای منطقهای خاورمیانه از سلاح هستهای، امنیت منطقه و جهان را بیشتر تامین میكند.
این مهم، زمینه ارتقای سطح امنیت و ثبات در منطقه، افزایش حساسیتهای امنیتی منطقهای، فروكش كردن سطح چالشهای سیاسی و ایدئولوژیك بین كشورها، تضعیف كانونهای اجتماعی و فرقهای بنیادگرایی و رادیكالیسم در سطح منطقه و در مقابل ایجاد زمینههای ثبات، امنیت و توسعه خواهد شد. خاورمیانه هستهای، نه تنها تهدیدی برای امنیت جهانی نخواهد بود، بلكه به تقویت امنیت و ثبات منطقه و جهان كمك كرده، عقبماندگی سیاسی، اقتصادی و امنیتی خاورمیانه از روندهای جهانی را جبران كرده و زمینه و گذار آن به دوران جدیدی از ثبات و امنیت را فراهم میسازد.
انتظار برای خاورمیانه هستهای با توانمندی نظامی چندان طولانی نیست و دیری نخواهد پاییدکه جهان به این درك خواهد رسید خاورمیانه هستهای برای امنیت پایدار جهانی ضروری و فوری است و ایران در این زمینه پیشرو خواهد بود.
کانال عصر ایران در تلگرام